| اثر | کویاهارو گوتوگه |
|---|---|
| ترجمه | آیدا محمدلو |
| نوع جلد | شومیز |
| تعداد صفحات | 198 |
| انتشارات | نگاه آشنا |
| نوبت چاپ | |
| قطع | رقعی |
| زبان | فارسی |
جلد ششم بیشتر حالت جمع شدن قطعات پازل رو داره. یعنی آدم میفهمه این چند جلد قبل فقط شروع ماجرا بوده و حالا قرار چیزی بزرگتر اتفاق بیفته. تانجیرو و بقیه بعد از اتفاقات خستهکنندهی قبل، هنوز درست به خودشون نیومدن که خبر میرسه باید به جلسهی مهم شکارچیها برن؛ همون جایی که چندتا از هاشیراها هم حضور دارن.
جلسه، خیلی دوستانه پیش نمیره. بعضی از هاشیراها هنوز با حضور نِزکو مشکل دارن و اصلاً دل خوشی از تانجیرو ندارن. چند نفرشون حتی حرفهای تندی میزنن که انگار تانجیرو رو مقصر همه چیز میدونن. فضای جلسه یهجوریه که هم تنش داره، هم جدی بودن کار رو نشون میده.
کمکم مشخص میشه شیاطین بالادستی فعالتر شدن و قدرتشون هم بیشتر از چیزی بوده که قبلاً تصور میشده. بعضی اطلاعات دربارهی گذشتهی سازمان و دشمن اصلی هم رو میشه؛ اطلاعاتی که باعث میشه بفهمیم مسیر پیشرو اصلاً ساده نیست.
آخر جلد هم یک اتفاق خیلی تعیینکننده میافته که مسیر داستان رو عوض میکنه و عملاً جلدهای بعدی رو وارد فاز جدیدتری میکنه.
کویوهارو گوتوگه مانگاکای برجسته ژاپنی و خالق مجموعه پرفروش (شیطانکش) است. او با ترکیب صحنههای اکشن پرهیجان و روایتهای احساسی، سبکی متفاوت در مانگا خلق کرده و توانسته در مدت کوتاهی به یکی از مطرحترین نویسندگان نسل جدید تبدیل شود. گوتوگه بهدلیل روحیه کمحاشیهاش اطلاعات زیادی از زندگی شخصی منتشر نکرده و حتا حضور او در مطبوعات و رسانه ها به شدت کم رنگ است اما آثارش نشاندهنده تخیل قدرتمند و جهانسازی دقیق اوست.
مانگا به زبان ساده یعنی کمیکبوک ژاپنی؛ همون داستانهای مصور، اما با سبک و ساختار مخصوص ژاپن.مانگاها معمولاً ابتدا در مجلات ژاپنی منتشر شده و سپس بهصورت جلدهای جداگانه چاپ میشوند. این آثار از راست به چپ خوانده میشوند و اغلب بهصورت سیاهوسفید هستند. بسیاری از انیمههای پرطرفدار نیز بر اساس مانگا ساخته میشوند.
در سالن بزرگ و نیمهتاریک، صدای نفسها از هر طرف شنیده میشد. تانجیرو وقتی وارد شد، نگاه چند هاشیرا مستقیم روی او و نِزکو نشست؛ نگاههایی که معلوم بود هنوز بهشان اعتماد ندارند.
اوزویی با همان حالت بیحوصلهاش گفت:
«خب، این هم اومد. جلسه رو شروع کنیم؟»
شانتهرو سرش را پایین انداخت و گفت:
«من… فقط میخوام ثابت کنم نِزکو خطری برای هیچکس نداره.»
یکی از هاشیراها با اخم جلو آمد و گفت:
«حرف زدن کافی نیست. دنیا با حرف نجات پیدا نمیکنه.»
تانجیرو شمشیرش را محکم گرفت، نفس عمیقی کشید و جواب داد:
«من برای حرف زدن اینجا نیستم. برای جنگیدن اومدم، اما… نمیتونم نِزکو رو ترک کنم.»
لحظهای سکوت سنگینی فضا را گرفت.
در همین لحظه، صدای آرام اما قاطع یکی دیگر از هاشیراها بلند شد:
«جلسه فقط درباره یک دختر شیطان نیست. ما اطلاعات جدیدی دربارهٔ حرکت ماههای بالادستی داریم… و اگر تأخیر کنیم، خیلیها کشته میشن.»
چند نفر پشت سر هم نشستند. هوا مثل قبل نبود؛ سنگینتر شده بود.
تانجیرو حس کرد این گردهمایی فقط یک جلسه نیست، بلکه شروع چیزیست… اتفاقی که مسیر همهشان را عوض خواهد کرد.
رفتن به بالای صفحه
فروشگاه اینترنتی کتاب آیین، مرکز خرید انواع کتاب های ادبیات، اسطوره، تاریخ، جیبی، داستان کوتاه، اقتصاد، باستان شناسی، خاطره نویسی، داستان بلند، دین و عرفان، رمان ، روانکاوی و روانشناسی، زندگی نامه، سیاست، علوم اجتماعی، علوم انسانی، علوم سیاسی، علوم تجربی، فلسفه، کلاسیک، کودک و نوجوان، گزارش نویسی، مختصر مفید، مصاحبه، مقاله، موسیقی، نامه نگاری، نقد ادبی و هنر میباشد.
تمامی حقوق این سایت متعلق به کتاب آیین می باشد. Copyright © 2024 AeenBook | طراح سایت: آژانس دیجیتال مارک وب