| اثر | هاجیمه ایسامایا |
|---|---|
| ترجمه | زینب فارغیان |
| نوع جلد | شومیز |
| تعداد صفحات | 176 |
| انتشارات | نگاه آشنا |
| نوبت چاپ | |
| قطع | رقعی |
| زبان | فارسی |
در جلد سوم، داستان وارد مرحلهای میشود که شاید خیلیها انتظارش را نداشتند. اینبار دشمن فقط تایتانها نیستند؛ شک و تردید داخل خود گروه هم جوانه میزند. چند سرنخ کوچک باعث میشود اعضای سپاه شناسایی به این فکر بیفتند که بینشان یک خائن وجود دارد.
این جلد فضای پرتنشی دارد و تمرکز بیشتری روی روابط اعضای گروه، تصمیمهای سخت و ترسی که از ناباوری میآید. طرفداران همیشه از این جلد به عنوان یکی از نقاط عطف اولیه داستان یاد میکنند، چون مسیر شخصیتها را کاملاً تغییر میدهد و سرعت روایت هم بالاتر میرود.
هاجیمه ایسایاما مانگاکایی است که با ایدههای متفاوتش شناخته شد. او در شهری آرام و کوچک بزرگ شد، اما از همان نوجوانی ذهنش درگیر دنیاهای خشن و پیچیده بود. ایسایاما مسیر حرفهایاش را با تلاش شخصی شروع کرد و خیلی زود با خلق Attack on Titan به نامی جهانی تبدیل شد.
آثار او معمولاً حال و هوای جدی و واقعی دارند و الهام گرفته از تجربههای شخصی و نگاه تلخش به مفهوم آزادی و بقا هستند. ایسایاما نمونه کسی است که از اولین اثرش یک دنیای ماندگار ساخت.
مانگا به زبان ساده یعنی کمیکبوک ژاپنی؛ همون داستانهای مصور، اما با سبک و ساختار مخصوص ژاپن.مانگاها معمولاً ابتدا در مجلات ژاپنی منتشر شده و سپس بهصورت جلدهای جداگانه چاپ میشوند. این آثار از راست به چپ خوانده میشوند و اغلب بهصورت سیاهوسفید هستند. بسیاری از انیمههای پرطرفدار نیز بر اساس مانگا ساخته میشوند.
«Attack on Titan» تاکنون بیش از ۱۴۰ میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته — یعنی بهراحتی وارد باشگاه پرفروشترین مانگاهای تاریخ شده است.
این فروش جهانی ثابت میکند که داستان، شخصیتها و جهانسازی آن فراتر از مرزهای ژاپن رفته و میلیونها خواننده در کشورهای مختلف آن را قبول داشتهاند.
علاوه بر فروش، «Attack on Titan» به خاطر ترکیب داستان تاریک، اکشن شدید، پیچیدگی فلسفی و طرح سوالات جدی دربارهٔ آزادی، بقا و انسانیت — مورد تحسین منتقدان و خوانندههای جدی قرار گرفته است.
همین تعادل بین سرگرمی و عمق فکری باعث شده که این اثر نه فقط برای هواداران مانگا، که برای کسانی که به داستانهای تأملبرانگیز علاقه دارند هم جذاب باشد.
باد داغ عصر، غباری ریز روی محوطهی تمرین پخش کرده بود. سربازها دور هم جمع شده بودند، اما نگاه هیچکس روی زمین بند نمیشد؛ همه چشمبهراه حرفی بودند که کسی جرئت نمیکرد بزند.
صدای آرام و مردد آرمین سکوت را شکست:
«اگه حدسم درست باشه… یکی از خودمونه. کسی که از اول همهچی رو میدونسته.»
اِرن ابروهایش را درهم کشید. فشار این فکر مثل وزنهای روی سینهاش بود.
میکاسا، معمولاً خونسرد، این بار نتوانست بیتفاوت بماند و تیز گفت:
«ولی چرا؟ چرا باید کسی که کنارمون میجنگیده ما رو بفروشه؟»
پاسخ مشخصی نبود. فقط حس سنگینی که روی سر همه آوار شده بود.
فقط یک چیز معلوم بود:
دیگه نمیشد به هر کسی پشت به پشت ایستاد… حتی اگر لباس یکسانی به تن داشت.
رفتن به بالای صفحه
فروشگاه اینترنتی کتاب آیین، مرکز خرید انواع کتاب های ادبیات، اسطوره، تاریخ، جیبی، داستان کوتاه، اقتصاد، باستان شناسی، خاطره نویسی، داستان بلند، دین و عرفان، رمان ، روانکاوی و روانشناسی، زندگی نامه، سیاست، علوم اجتماعی، علوم انسانی، علوم سیاسی، علوم تجربی، فلسفه، کلاسیک، کودک و نوجوان، گزارش نویسی، مختصر مفید، مصاحبه، مقاله، موسیقی، نامه نگاری، نقد ادبی و هنر میباشد.
تمامی حقوق این سایت متعلق به کتاب آیین می باشد. Copyright © 2024 AeenBook | طراح سایت: آژانس دیجیتال مارک وب